اولین روز ماه میهمانی خدا......
فاطمه نازم امروز اول ماه مبارک رمضانه . سحر ساعت ٤ بیدار شدم و سفره سحری رو اماده کردم و با بابایی اولین سحری ماه مبارک را خوردیم. چون دیشب ساعت ١٢ اومدیم خونه و من خیلی خسته بودم دیگه برا سحر از بیرون غذا گرفتیم .... تو که خواب ناز بودی و خدا را شکر بیدار نشدی! خدا بیامرزه پدر کسی رو که پیشنهاد کم شدن ساعات کاری ادارات رو داد. ما از ساعت ٩ تا ١٤ سر کار هستیم. البته امروز چون نمی دونستم نیم ساعت زودتر اومدم..خدا کنه رمضان امسال هم خدا توفیق روزه داری رو به ما بده... انشاالله کوله بارت بر بند! شاید این چند سحر فرصت اخر باشد! که به مقصد برسیم بشناسیم خدا و بفهمیم که یک عمر ...